غرور


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



هی میگیم درست میشه، باید درست بشه مگه دست خودشه.

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان UMBRELLA و آدرس maf.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 160
بازدید ماه : 163
بازدید کل : 50466
تعداد مطالب : 29
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1


فال حافظ



Pichak go Up
ا ,

.

, .
این صفحه را به اشتراک بگذارید

آمار مطالب

:: کل مطالب : 29
:: کل نظرات : 2

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 12
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 160
:: بازدید ماه : 163
:: بازدید سال : 616
:: بازدید کلی : 50466

RSS

Powered By
loxblog.Com

غرور
پنج شنبه 6 فروردين 1395 ساعت 20:8 | بازدید : 289 | نوشته ‌شده به دست AMIN | ( نظرات )

   غرور به حالت احساسی گفته می‌شود که در آن شخص برای خود ارزش بسیار زیادی قائل است و در مقابل تواضع و نیستی بکار می‌رود. فکر اینکه شخص از همه کس و همه چیز خود را بالاتر می‌داند. شخص می‌تواند نسبت به کسی یا گروهی یا ملتی و یا چیزی غرور کند. غرور به‌عنوان یکی از گناهان هفتگانه شمرده می‌شود.

غرور به معنی فریفتن، بیهوده امیدوار کردن کسی را. (منتهی الارب)


موجی قوی و بلند و مغرور

از ساحلِ بحر چون که بُد دور

با بحر سخن هَمی بگفتا

کَز ماست شکوه و فَرِّ دریا

من تاجِ سپیدِ پُر غرورت

من باعثِ زیب و جُنب و جوشَت

بی من تو چگونه کِی توانی

بر آبیِ آب حکمرانی

دریا که شنید این حکایت

با موج بگفت با درایت

آری تو مرا تاج سپیدی

لیک از تو بعید است که این را نشِنیدی

تاجی که سرِ شاه نباشد

کمتر زِ کلاهِ ساده باشد

آری تو پُر از جوش و خُروشی

بی آب چگونه می خروشی

آبی که بقایِ تو از آن است

از بحر به جانِ تو روان است

موج این سخنان زِ بحر نشنید

بر کبر و غرورِ خود فَزایید

ناگاه زِ دور شد نمایان

یک سخرهِ ساحلی زِ مرجان

آن موج به سخره خورد و زینسان

در آبیِ آب گشت پنهان

این است سزایِ خود پرستی

نابود شوی زِ آنچه هستی
 
 



                                   حالا که من تنها شدم قدر چشاتو میدونم

غرور نذاشت بهت بگم قد خدا دوست دارم
حالا نشستم یه گوشه دارم ستاره میشمارم

تنهایی عین یه تبر شکسته برگ و ریشه مو
سوزونده آفت غرور از حالا تا همیشه مو

اگه بهت گفته بودم حالا تو مال من بودی
من تو خیال تو بودم تو تو خیال من بودی

کاشکی میون من و تو تو اون روزا حصار نبود
هیچی میونمون به جز دلای بی قرار نبود

انگار که تقدیر نمی‌خواست تو در کنار من باشی
منم بهار تو باشم تو هم بهار من باشی

یه خلوت ساکت و سرد انگار اسیرمون شده
نمیشه فکر دیگه کرد ما خیلی دیرمون شده

تو رفتی و حالا دیگه اونور دنیا خونته
انگار نه انگار که کسی اینور آب دیوونته

تقصیر هردومون بوده ما عشق و نشناخته بودیم
فقط یه قصر کاغذی تو رویامون ساخته بودیم

باید یکی از ما دو تا غرور و میذاشت زیر پاش
آروم به اون یکی میگفت یه عاشق واقعی باش

جدایی دستای ما یه اتفاق ساده نیست
سواره هرگز باخبر از غصه پیاده نیست

توی مسیر عاشقی باید هوای دل و داشت
حرف دل و عین قسم رو طاقی چشما گذاشت

حالا که من تنها شدم قدر چشاتو میدونم
ولی نمیشه کاری کرد همیشه تنها میمونم

کاش توی دنیا هیچکسی قربونیه غرور نشه
راه دو تا پرنده کاش هیچ روزی از هم دور نشه

ترانه سرا: مریم حیدرزاده
 



 




:: برچسب‌ها: غرور ,
|
امتیاز مطلب : 141
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: